غذا خوردن


    dine
    to eat
    to take food

مترادف ها

chop (فعل)
خرد کردن، جدا کردن، بریدن، شکستن، ریز ریز کردن، غذا خوردن

meal (فعل)
خوراک دادن، غذا خوردن، خوراندن

consume (فعل)
سربه سر کردن، تحلیل رفتن، غذا خوردن، مصرف کردن، از پا درامدن

eat (فعل)
تحلیل رفتن، غذا خوردن، مصرف کردن، خوردن

chow down (فعل)
غذا خوردن

پیشنهاد کاربران

بپرس