تالاب

/tAlAb/

    pond
    pool
    everglade
    lagoon
    wetland

فارسی به انگلیسی

تالاب زار
fen

مترادف ها

lagoon (اسم)
مرداب، چشمه اب گرم، تالاب

pond (اسم)
تالاب، دریاچه

پیشنهاد کاربران

گَی
تالاب= تال آب
تال= تلخ
تالاب= اب تلخ = اب مانده= اب گل آلود=اب بد مزه
تالاب = انباشته شدن آب غیر قابل استفاده
تال متضاد شیرین
آبگیر و برکه
سمر - شمر
با سپاس از هومن
تال با tall لاتین و طول عربی یکی می باشد و به چم بالا و بلند و بزرگ است که در هر زبان کاربرد خودرا دارد اما اگر تِل باشد و تِلار بوده که در زبان فارسی به دلیل گرایش بیشتر از و و ا در تبدیل اوایی به تالار دگردیده باشد باید گفت که تِلار میشود. . .
...
[مشاهده متن کامل]

تالار = بسیار طولانی و بزرگ
تِلار = جمع کننده = نگر جایی بوده برای جمع شدن
تالاب = اب بزرگ و بلند = ؟؟؟
تِلاب = ابی که در جایی جمع شده یا می شود
دالان یا تالان = راه بزرگ و طولانی
گویا تِلاب درست تر است و واژه تِل سر هم به نگر اینکه مو هارا جمع نگه میدارد تِل نامیده شده پس بهتر است بگوییم تِلار نه تالار و در زبان مازندرانی به تالار همچنان تِلار میگویند.

تالاب از پیوند واژه “تال” به معنی بلند وبالا و واژه آب ساخته شده است که معنی بالای آب دارد.
تالاب از پیوند واژه" تال "به معنی بلند و بلندی وبالا و واژه " آب " ساخته شده است که که به جایی در بالای آب اشاره دارد.
با توجه به اطلاعات موجود در لغت نامه ها ، تهال در زبان هندی به معنی طبق است. اگر اصل واژه را تهالاب بدانیم، معنی آن به صورت طبق بزرگ آب در طبیعت ، که همان آبگیر و برکه است خواهد بود.
هور، حور
جایی که در ان اب زیادی جمع میشود و انجا میماند، ابگیر
جای آب
چایاب
برکه
خوش رفتاری
جایی که آب در آن جمع شود و بماند
آبگیر و تله اب است
ژی
جلگه
برکه ، آبگیر ، نورنجه
مرداب
جایی که در آن آب جمع میشود و میماند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس