trapdoor

/ˈtræpdɔːr//ˈtræpdɔː/

معنی: دریچه
معانی دیگر: (معمولا با کف اتاق یا بام یا خیابان و غیره همکف و هم سطح است) دریچه، دریچه درکف یاسقف اطاق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a hinged or sliding door that is fitted into and usu. flush with a floor, ceiling, or roof.

جمله های نمونه

1. There's a trapdoor into the attic.
[ترجمه گوگل]در اتاق زیر شیروانی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک دریچه در زیر شیروونی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You operate the trapdoor by winding this handle.
[ترجمه گوگل]شما با پیچیدن این دستگیره، درب را به کار می گیرید
[ترجمه ترگمان]شما دریچه را با پیچ دادن این دستگیره در می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The trapdoor above 1c is closed but unlocked.
[ترجمه گوگل]درب بالای 1c بسته است اما قفل آن باز است
[ترجمه ترگمان]دریچه بالای ۱ c بسته است اما باز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Adult wasps must have escaped out the trapdoor at the top of the cocoon where the strap attaches.
[ترجمه گوگل]زنبورهای بالغ باید از دریچه در بالای پیله که بند وصل می‌شود، فرار کرده باشند
[ترجمه ترگمان]زنبوره ای بزرگ سال باید از دریچه در بالای پیله فرار کرده باشند که در آن تسمه متصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The woman shut the trapdoor with a slam.
[ترجمه گوگل]زن در تله را با ضربه محکمی بست
[ترجمه ترگمان]زن دریچه را با صدایی محکم بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This program is used to compute the trapdoor channel capacity.
[ترجمه گوگل]این برنامه برای محاسبه ظرفیت کانال trapdoor استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این برنامه برای محاسبه ظرفیت کانال دریچه مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cryptographic attack based on trapdoor is presented, examples are given.
[ترجمه گوگل]حمله رمزنگاری مبتنی بر trapdoor ارائه شده است، نمونه هایی آورده شده است
[ترجمه ترگمان]حمله پنهانی بر مبنای دریچه ارائه شده است، مثال ها داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She raised the trapdoor and pointed to a flight of steps.
[ترجمه گوگل]در تله را بالا برد و به یک پله اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]دریچه را بالا برد و به پلکانی از پله ها اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dime reminded me of myself, turning hard corners and accelerating into a final bell-ringing disappearance through a bright metal trapdoor.
[ترجمه گوگل]سکه من را به یاد خودم انداخت، زوایای سخت را تغییر دادم و از طریق یک درب فلزی درخشان، به ناپدید شدن زنگ پایانی شتاب گرفتم
[ترجمه ترگمان]ده سنتی خودم را به یاد خودم می اندازم و با شتاب به سمت ناپدید شدن ناپدید شدن در یک دریچه فلزی فرو می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They were careful with each other; they did not talk about the sadness or the sudden trapdoor feeling in their stomachs.
[ترجمه گوگل]آنها مراقب یکدیگر بودند آنها در مورد غم و اندوه یا احساس ناگهانی دریچه در شکم خود صحبت نکردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با هم مراقب بودند؛ در مورد اندوه یا دریچه ناگهانی احساس در stomachs حرف نمی زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They might ambush you when you stuck your head up a trapdoor and stab you with a pike.
[ترجمه گوگل]ممکن است وقتی سرتان را از دریچه بالا می‌برید کمین کنید و با پیک به شما خنجر بزنند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است در کمین تو باشند وقتی که سر خود را در یک دریچه مخفی کنی و با نیزه سوراخ کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was certain he had found a cleverly concealed trapdoor.
[ترجمه گوگل]او مطمئن بود که دریچه ای هوشمندانه را پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]مطمئن بود که یک دریچه مخفی را پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Looking up, he found he was standing under a short vertical shaft, at the top of which was another trapdoor.
[ترجمه گوگل]وقتی به بالا نگاه کرد، متوجه شد که زیر یک محور عمودی کوتاه ایستاده است، که در بالای آن دریچه ای دیگر قرار داشت
[ترجمه ترگمان]سرش را بلند کرد و دید که زیر یک چاه عمودی ایستاده است که در بالای آن دریچه دیگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was no way this tank could get through the trapdoor into the attic.
[ترجمه گوگل]هیچ راهی وجود نداشت که این مخزن از طریق درب به اتاق زیر شیروانی برسد
[ترجمه ترگمان]هیچ راهی نبود که این تانک بتواند دریچه انبار را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The earth was scraped away to uncover a trap door.
[ترجمه گوگل]زمین خراشیده شد تا یک در تله کشف شود
[ترجمه ترگمان]زمین کنده شده بود تا در یک تله را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Clayt opened the trap door to a fight.
[ترجمه گوگل]کلایت در تله را به روی دعوا باز کرد
[ترجمه ترگمان]Clayt در تله را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The trap door was under her feet, but what good was that?
[ترجمه گوگل]در تله زیر پایش بود، اما چه فایده ای داشت؟
[ترجمه ترگمان]در تله زیر پای او بود، اما این چه فایده ای داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. We had the trap door, the back door.
[ترجمه گوگل]ما در تله را داشتیم، در پشتی
[ترجمه ترگمان] در رو باز کردیم، در پشتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Some racquets feature a trap door on the butt cap allow easy removal of drill flash.
[ترجمه گوگل]برخی از راکت ها دارای یک درب تله ای بر روی درپوش لب به لب هستند که امکان برداشتن آسان فلاش مته را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]برخی از feature دارای یک در تله روی درپوش باسن امکان حذف آسان فلاش مته را ممکن می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The trap door was locked.
[ترجمه گوگل]در تله قفل بود
[ترجمه ترگمان]در قفل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Nancy knew she'd be a sitting duck when she raised the trap door.
[ترجمه گوگل]نانسی می‌دانست که وقتی در تله را بالا می‌برد، یک اردک نشسته خواهد بود
[ترجمه ترگمان]نانسی می دانست که وقتی در تله را بلند می کند، او یک اردک نشسته خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. A dim square fell out the window and lay in the snow, a trap door to other; sunnier times.
[ترجمه گوگل]یک مربع کم نور از پنجره بیرون افتاد و در برف دراز کشید، دری به دام دیگری افتاد زمان های آفتابی تر
[ترجمه ترگمان]یک مربع تیره از پنجره بیرون افتاد و در برف فرو رفت، در دامی برای دیگری، سه بار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The only way into his protective case was through a little trap door he kept locked night and day.
[ترجمه گوگل]تنها راه ورود به قاب محافظ او از طریق درب کوچکی بود که او شب و روز قفل می‌کرد
[ترجمه ترگمان]تنها راه ورود به این پرونده، از دری کوچک بود که شب و روز در آن قفل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The dirt had to be scraped away to uncover a trap door.
[ترجمه گوگل]خاک باید خراشیده می شد تا درب تله باز شود
[ترجمه ترگمان]خاک باید کنده می شد تا در یک تله را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. T - Bag leads Michael, Lincoln, Sucre and Bellickto the trap door at The Gate offices.
[ترجمه گوگل]تی - بگ مایکل، لینکلن، سوکره و بلیک را به تله در دفاتر گیت هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]T، میشل، لینکلن، Sucre را رهبری می کند و دروازه را در دفاتر دروازه باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. TV footage from inside the Tokyo Detention House showed the trap door, the viewing room and rooms where the inmate can meet a cleric, with a Buddhist altar and a Buddha statue.
[ترجمه گوگل]تصاویر تلویزیونی از داخل بازداشتگاه توکیو، درب تله، اتاق تماشا و اتاق هایی را که زندانی می تواند با یک روحانی ملاقات کند، با یک محراب بودایی و یک مجسمه بودا نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]فیلم تلویزیونی از داخل کاخ بازداشت توکیو نشان داد که در تله، اتاق مشاهده و اتاقی که در آن زندانی می تواند یک روحانی را با یک محراب بودایی و یک مجسمه بودا ملاقات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. In one corner a ladder went up to an open trap door.
[ترجمه گوگل]در یک گوشه نردبانی به سمت یک در باز تله رفت
[ترجمه ترگمان]از یک گوشه یک نردبان بالا رفت و در را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. When external magnet approaches the sensing head, the iron platform trap door in the shell body of the sensing head will rotate the silver junction and output a group of switching signal.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آهنربای خارجی به سر حسگر نزدیک می شود، درب تله سکوی آهنی در بدنه پوسته سر حسگر، محل اتصال نقره ای را می چرخاند و گروهی از سیگنال سوئیچینگ را خروجی می دهد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که مغناطیس خارجی به راس حسی نزدیک می شود، در تله آهنی در بدنه پوسته بدن حس کننده، نقطه اتصال نقره ای و خروجی یک گروه از سیگنال سوییچینگ را جابجا خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دریچه (اسم)
scuttle, gate, hatch, valve, trap, window, porthole, choke, vent, wicket, lid, closure, slacker, hatchway, sallyport, trapdoor

تخصصی

[کامپیوتر] فاصله ای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع آوری تغییر یا خراب کردن آتی اطلاعات بوجود آمده است، درب تله یی
[معدن] دریچه (تهویه)
[نساجی] دریچه خروجی مقطع

انگلیسی به انگلیسی

• hidden door, secret door (usually in the floor or ceiling and opens vertically)
a trapdoor is a small horizontal door in a floor, ceiling, or stage.
door located in the floor or ceiling

پیشنهاد کاربران

trapdoor ( n ) ( tr�pˈdɔr ) =a small door in a floor or ceiling
trapdoor
You operate the trapdoor by winding this handle
در مخفی

بپرس