hertz

/ˈherts//hɜːts/

(فیزیک - واحد بسامد برابر با یک دور در ثانیه) هرتز، هاینریخ رودلف هرتز (فیزیک دان آلمانی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: hertz, hertzes
• : تعریف: a unit of frequency equal to one cycle per second. (abbr.: Hz)

جمله های نمونه

1. These radio waves are coming at 15000 hertz.
[ترجمه گوگل]این امواج رادیویی با فرکانس 15000 هرتز می آیند
[ترجمه ترگمان]این امواج رادیویی به ۱۵۰۰۰ هرتز می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This formula differs somewhat from the classical Hertz expression for elastic deformation of a plane by a rigid sphere.
[ترجمه گوگل]این فرمول تا حدودی با بیان کلاسیک هرتز برای تغییر شکل الاستیک یک صفحه توسط یک کره صلب متفاوت است
[ترجمه ترگمان]این فرمول تا حدی از حالت کلاسیک هرتز برای تغییر شکل الاستیک صفحه با یک کره سخت متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The variation is tiny: just one hertz in a billion.
[ترجمه گوگل]تنوع بسیار کوچک است: فقط یک هرتز در یک میلیارد
[ترجمه ترگمان]این تغییر کوچک است: تنها یک هرتز در یک میلیارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hertz Lipmann had sent her a telegram.
[ترجمه گوگل]هرتز لیپمن برایش تلگرام فرستاده بود
[ترجمه ترگمان]Lipmann سخته براش یک تلگراف فرستاده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I knew Hertz Lipmann would have willingly made a false accusation against anyone, if the Party required it of him.
[ترجمه گوگل]می‌دانستم که هرتز لیپمن با کمال میل به هر کسی اتهامی نادرست می‌زد، اگر حزب از او خواسته بود
[ترجمه ترگمان]می دانستم که اگر حزب به او نیاز داشت، این اتهام را بر ضد کسی تحمیل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Edusha had had a letter from Hertz Lipmann.
[ترجمه گوگل]ادوشا نامه ای از هرتز لیپمن داشت
[ترجمه ترگمان]Edusha یک نامه از اف بی آی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was practically certain that Hertz Lipmann was not a provocateur.
[ترجمه گوگل]من عملاً مطمئن بودم که هرتز لیپمن یک تحریک کننده نیست
[ترجمه ترگمان]تقریبا مطمئن بودم که Lipmann سخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To get to 40 hertz and beyond requires a subwoofer.
[ترجمه گوگل]برای رسیدن به 40 هرتز و فراتر از آن به ساب ووفر نیاز است
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به ۴۰ هرتز و فراتر از آن نیاز به یک subwoofer دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hertz Lipmann carried on about something in a lengthy monologue.
[ترجمه گوگل]هرتز لیپمن در یک مونولوگ طولانی در مورد چیزی ادامه داد
[ترجمه ترگمان]هرتز فلد چیزی را در یک سخنرانی طولانی ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The author of 'Surfing on the Internet', JC Hertz, will be on tonight's show.
[ترجمه گوگل]جی سی هرتز (JC Hertz) نویسنده کتاب «گشت‌گردی در اینترنت» در برنامه امشب حضور خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]نویسنده موج سواری روی اینترنت، سی جی هرتز، نمایش امشب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Heinrich Hertz war der 1857 in Hamburg geboren wurde.
[ترجمه گوگل]جنگ هاینریش هرتز در سال 1857 در هامبورگ geboren wurde
[ترجمه ترگمان](هنریش اشلیمن)- ۱۸۵۷ در هامبورگ geboren wurde
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mr. Hertz: Oh, you have caused me no end of trouble!
[ترجمه گوگل]آقای هرتز: اوه، تو برای من هیچ مشکلی ایجاد نکردی!
[ترجمه ترگمان]اوه، تو باعث دردسر من شدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr. Hertz: My god . Do we really suck or is this guy really that good?
[ترجمه گوگل]آقای هرتز: خدای من آیا ما واقعاً بد هستیم یا این پسر واقعاً خوب است؟
[ترجمه ترگمان] خدای من ما واقعا گند زدیم یا این یارو واقعا اینقدر خوبه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Minimum refresh rate of the video controller in Hertz.
[ترجمه گوگل]حداقل نرخ تازه سازی کنترل کننده ویدیو در هرتز
[ترجمه ترگمان]حداقل سرعت احیا کننده ویدئو در هرتز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. According to Hertz contact theory, this paper discussed the elastic deformation in the ball screw systems and elastic potential energy caused by it.
[ترجمه گوگل]با توجه به تئوری تماس هرتز، این مقاله تغییر شکل الاستیک در سیستم های بال اسکرو و انرژی پتانسیل الاستیک ناشی از آن را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]با توجه به نظریه رابط هرتز، این مقاله در مورد تغییر شکل الاستیک در سیستم های پیچ و انرژی پتانسیل الاستیک ناشی از آن بحث و تبادل نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] هرتز تعداد دفعاتی که چیزی در هر واحد ثانیه تکرار می شود . کلمه ی واحد فرکانس که به صورت H خلاصه شده . از نام Heinrich Hertz، کاشف امواج رادیویی گرفته شده است . نگاه کنید به gigahertz . megahetz . - چرخه در ثانیه، هرتز .
[برق و الکترونیک] هرتز واحد بسامد در سیستم SI که برابر با 1 چرخه در ثانیه است . - هرتز، دور بر ثانیه

انگلیسی به انگلیسی

• family name; heinrich rudolph hertz (1857-1894), german physicist, first person who produced electromagnetic waves in an artificial manner
unit of frequency equal to one cycle per second (physics)

پیشنهاد کاربران

هٍرتز، یکای بسامد در سیستم SI، و برابر با یک چرخه در ثانیه است ( به تعداد نوسانات در یک ثانیه گویند )
این یکا به افتخار فیزیک دان آلمانی، هاینریش رودولف هرتز، نخستین کسی که امواج الکترومغناطیسی را با آزمایش تأیید کرد، نامیده شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The frequency of this radio signal is 100 Hertz.
In a discussion about computer processors, one might say, “This CPU has a clock speed of 3 gigahertz. ”
A person explaining the concept of frequency might say, “Hertz measures how many times something happens in one second. ”

هو
واحد تواتر یا بسامد برای یک دور در ثانیه.

بپرس