ether

/ˈiːθər//ˈiːθə/

معنی: اتر، اثیر، عنصراسمانی
معانی دیگر: (عهد باستان) اثیر، آخشیج پنجم (معتقد بودند که خارج از ماه و مدار آن، فضا و ستارگان از این آخشیج ساخته شده اند)، فراز آسمان، فرازمان، (نادر) هوا، (شیمی) اتر (انواع ترکیبات آلی دارای یک اتم اکسیژن که با دو اتم کربن وصل است: ror1 به ویژه اتر اتیل به فرمول h5c2oc2h5)، بعقیده قدما عنصراسمانی، جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پرکرده و وسیله انتقال روشنایی و گرما میشود، مایع سبکی که از تقطیر الکل و جوهر گوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکار می رود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a very volatile, flammable liquid compound of hydrogen, carbon, and oxygen, used as a solvent and formerly as an anesthetic.

(2) تعریف: any of a group of compounds in which two hydrocarbon groups are attached to an oxygen atom.

(3) تعریف: outer space.
مشابه: space

(4) تعریف: formerly, the substance believed to constitute outer space, and to be the medium of electromagnetic waves, including light.

جمله های نمونه

1. ether is a mobile liquid
اتر یک مایع سیال است.

2. Today's news goes into the ether and is soon forgotten.
[ترجمه گوگل]اخبار امروز به اتر می رود و به زودی فراموش می شود
[ترجمه ترگمان]اخبار امروز به اتر می رود و خیلی زود فراموش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He lost consciousness at the first whiff of ether.
[ترجمه گوگل]او در اولین بوی اتر هوشیاری خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]اولین رایحه اتر را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her words disappeared into the ether.
[ترجمه گوگل]کلمات او در اتر ناپدید شدند
[ترجمه ترگمان]کلمات او به اتر تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Operations were carried out under light ether anaesthesia.
[ترجمه گوگل]عمل ها تحت بیهوشی سبک اتر انجام شد
[ترجمه ترگمان]عملیات تحت کنترل اتر نور انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our job brought us in contact with hazards ether than those posed by demeaning behavior.
[ترجمه گوگل]شغل ما ما را با خطراتی غیر از خطراتی که ناشی از رفتار تحقیرآمیز است، در تماس قرار داد
[ترجمه ترگمان]کار ما باعث شد که ما با اتر نسبت به کسانی که رفتار تحقیرآمیز دارند ارتباط برقرار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Laparotomy was carried out under ether anesthesia and cannulation of the bile duct was performed for continuous bile collection.
[ترجمه گوگل]لاپاراتومی تحت بیهوشی اتر و کانولاسیون مجرای صفراوی برای جمع آوری مداوم صفرا انجام شد
[ترجمه ترگمان]laparotomy در بی هوشی اتر انجام شد و cannulation لوله صفرا برای مجموعه صفرای continuous انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In most industries with potential glycol ether exposure, the health effects have never been studied.
[ترجمه گوگل]در اکثر صنایع با قرار گرفتن در معرض بالقوه گلیکول اتر، اثرات سلامتی هرگز مورد مطالعه قرار نگرفته است
[ترجمه ترگمان]در بیشتر صنایع با exposure اتر glycol بالقوه، اثرات سلامتی هیچ گاه مورد مطالعه قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But in fact it seems most implausible the ether should do this.
[ترجمه گوگل]اما در واقع غیرممکن به نظر می رسد که اتر این کار را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]اما در واقع به نظر می رسد که غیر منطقی است که اتر باید این کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So no ether drag effects are perceptible to us.
[ترجمه گوگل]بنابراین هیچ اثر درگ اتر برای ما قابل درک نیست
[ترجمه ترگمان]بنابراین هیچ اثر کشش اتر برای ما قابل درک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some formulations, incorporating a solvent normally glycol ether, have a useful low temperature activity.
[ترجمه گوگل]برخی از فرمول‌ها، حاوی یک حلال معمولاً گلیکول اتر، فعالیت مفیدی در دمای پایین دارند
[ترجمه ترگمان]برخی از فرمول ها، با استفاده از حلال گلیکول و اتر، فعالیت دمایی پایینی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ether is irritant to the mouse respiratory tract and can cause excessive mucous secretion.
[ترجمه گوگل]اتر برای دستگاه تنفسی موش تحریک کننده است و می تواند باعث ترشح بیش از حد مخاطی شود
[ترجمه ترگمان]Ether برای دستگاه تنفسی موش آزاردهنده است و می تواند باعث ترشح بیش از حد شنوایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nasty gases and smoke disperse into the ether; sewage eventually floats out to sea.
[ترجمه گوگل]گازها و دود بد در اتر پراکنده می شوند فاضلاب در نهایت به سمت دریا شناور می شود
[ترجمه ترگمان]گازهای کثیف و دود در اتر پراکنده می شوند؛ فاضلاب در نهایت به سمت دریا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A glycol ether of the same chemical group from which antifreeze is derived.
[ترجمه گوگل]یک گلیکول اتر از همان گروه شیمیایی که از آن ضد یخ گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]اتر گلیکول یک گروه شیمیایی مشابه با آن، از آن مشتق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Enya as a composer drifts alone in uncharted ether.
[ترجمه گوگل]انیا به عنوان یک آهنگساز به تنهایی در اتر ناشناخته حرکت می کند
[ترجمه ترگمان](enya)به عنوان یک آهنگ ساز تنها در یک اتر نامعلوم در حال حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اتر (اسم)
ether

اثیر (اسم)
ether

عنصراسمانی (اسم)
ether

تخصصی

[شیمی] اتر (انواع ترکیبات آلی داراى یک اتم اکسیژن که با دو اتم کربن وصل است : ROR1 به ویژه اتر اتیل به فرمول H5C2OC2H5)
[نساجی] اتر
[یوگا] اتر - هوای موجود در محیط

انگلیسی به انگلیسی

• colorless liquid used as a solvent and formerly as an anesthetic (chemistry)
ether is a colourless liquid that burns easily. it is used in industry as a solvent and in medicine as an anaesthetic.
the ether is the air; a literary use.

پیشنهاد کاربران

۱. اثیر
۲. اتر در شیمی
۳. اتر در ارز دیجیتال
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
‏اتر
شکل پرداخت مورد استفاده در عملکرد پلتفرم برنامه توزیع اتریوم.
اتصال
Ether Nas:چیزی که باعث میشه روح آهسته بسوزه_تحقیر طرف مقابل_توهین کردن
( slang ) :
انتقاد سنگین، سخت و بی رحمانه. تحقیر طرف مقابل. توهین در ملا عام
مثال:
Eminem ethered Donald Trump in a remarkable a capella freestyle during the BET Hip Hop Awards.
to disappear into the ether
دود شدن و به هوا رفتن

بپرس