clapper

/ˈklæpər//ˈklæpə/

معنی: کف زننده، زبانه زنگ
معانی دیگر: کسی که دست می زند یا کف می زند، ابزاری که صدایی شبیه به صدای کف زدن ایجاد کند، آدم پر حرف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or object that claps or produces a clapping sound.

(2) تعریف: a usu. dangling object inside a bell that hits the bell's sides and produces a ringing sound.

- The bell cannot ring without its clapper.
[ترجمه گوگل] زنگ بدون کف زدنش نمی تواند به صدا درآید
[ترجمه ترگمان] زنگ نباید بدون کف زننده زنگ بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We had to drive like the clappers to get there on time.
[ترجمه گوگل]مجبور شدیم مثل کف زدن ها رانندگی کنیم تا به موقع به آنجا برسیم
[ترجمه ترگمان]ما مجبور بودیم مثل the رانندگی کنیم تا به موقع برسیم اونجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You'll have to run like the clappers if you want to catch your train.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید قطار خود را بگیرید، باید مانند کف زدن ها بدوید
[ترجمه ترگمان]اگه بخوای به قطار برسی باید مثل the فرار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sir David is, rather gallantly, hanging on the clapper.
[ترجمه گوگل]سر دیوید، نسبتاً شجاعانه، به کف زدن آویزان است
[ترجمه ترگمان]سر دیوید با صدای بلند و بلند، که روی کف زننده اتاق آویخته شده بود، گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was carrying his hand bell by its clapper, and he shifted his grip to the handle and began clanging.
[ترجمه گوگل]زنگ دستش را با کف کوبش گرفته بود و دستش را روی دسته گذاشت و شروع کرد به صدا زدن
[ترجمه ترگمان]زنگ زننده خود را به صدا درآورد و دستگیره در را گرفت و با صدای بلند شروع به خواندن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Male speaker Inside you are going like the clappers because you are nervous and the tension is building up.
[ترجمه گوگل]گوینده مرد در داخل شما مانند کف زدن ها می روید زیرا عصبی هستید و تنش در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]گوینده مرد درون شما شبیه the است زیرا عصبی هستید و تنش در حال ایجاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All their backs were coming up like the clappers.
[ترجمه گوگل]تمام پشت هایشان مثل کف زدن ها بالا می آمد
[ترجمه ترگمان]همه پشتشان مثل the بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Clapper or rough stone bridges are also a familiar part of the Dartmoor scenery.
[ترجمه گوگل]کلاپر یا پل های سنگی ناهموار نیز بخشی آشنا از مناظر دارت مور هستند
[ترجمه ترگمان]پل های سنگی ناهموار یا سنگی به عنوان بخشی آشنا از مناظر دارت مور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Little legs going like the clappers.
[ترجمه گوگل]پاهای کوچکی که مثل کف زدن می روند
[ترجمه ترگمان] پاهای کوچولو مثل \"clappers\" میمونن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rick: It was first cracked by a bell clapper when tested in 183
[ترجمه گوگل]ریک: اولین بار در سال 183 توسط یک زنگوله شکسته شد
[ترجمه ترگمان]ریک: اولین بار وقتی در ۱۸۳ کشور مورد آزمایش قرار گرفت، زنگ خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Playing a small gong, clapper struck the staff and inspection field.
[ترجمه گوگل]با نواختن یک گونگ کوچک، کف زدن به محوطه کارکنان و بازرسی اصابت کرد
[ترجمه ترگمان]clapper در حالی که زنگ می زد، چوب دستی اش را زد و زمین را بازرسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Secretive marsh birds like clapper rails, king rails and soras—one of which has already been found oiled—frequent brackish and salt marsh habitat.
[ترجمه گوگل]پرندگان باتلاقی مخفی مانند ریل کلاپر، شاه ریل و سورا - که یکی از آنها قبلاً روغن کاری شده یافت شده است - اغلب زیستگاه باتلاق شور و شور است
[ترجمه ترگمان]پرندگان مرداب Secretive مانند clapper ریل، ریل ها و soras - که یکی از آن ها در حال حاضر در زیستگاه oiled نمکی و نمکی پیدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If not damaged gently close clapper.
[ترجمه گوگل]اگر آسیب نبیند به آرامی کفگیر را ببندید
[ترجمه ترگمان]اگر به نرمی به clapper نزدیک نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Inspect seats, clapper sealing surfaces, Check Arms, and O - rings for damage.
[ترجمه گوگل]صندلی‌ها، سطوح آب‌بندی کلاپر، بازوها و حلقه‌های اورینگ را برای آسیب بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]بازرسی صندلی ها، سطوح آب بندی، بازوها، و O - حلقه های برای آسیب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. During compression, clapper will slowly move up, away from the seat.
[ترجمه گوگل]در طول فشرده سازی، کلاپر به آرامی به سمت بالا حرکت می کند و از صندلی دور می شود
[ترجمه ترگمان]در طول فشرده سازی، clapper به کندی از جای خود به سمت بالا حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You installed a clapper? - No, but catchy jingle, isn't it?
[ترجمه گوگل]کلاپر نصب کردی؟ - نه، اما جرنگ جرنگ جذاب، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]یه کف زننده نصب کردی؟ - نه، اما گیرنده صدا، این طور نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کف زننده (اسم)
applauder, clapper

زبانه زنگ (اسم)
clapper

تخصصی

[سینما] کلاکت - تخته تقه - دقک - دقه زدن
[برق و الکترونیک] زبانه ی اتصال قسمت متحرک رله که به صورت لولایی یا چرخش عمل می کند.
[مهندسی گاز] زبانه
[سینما] متصدی کلاکت - تخته تقه

انگلیسی به انگلیسی

• tongue of a bell; one that claps or applauds
if you move like the clappers, you move extremely fast; an informal expression.
a clapper is a small piece of metal that hangs inside a bell and makes the bell sound by striking its side.

پیشنهاد کاربران

Noun - countable :
چکش زنگ
زبانه زنگ
قطعه ای فلزی درون زنگ های زنگوله ای شکل که با برخورد آن به بدنه ی درونی زنگ، صدای آن تولید می شود.
clapper
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/clapper
Large bell being struck by its clapper
زنگ بزرگ به وسیله پاندولش به صدا در آید
کف زننده
تشویق کننده
زبانه زنگ

بپرس