booting

جمله های نمونه

1. I helped him pull his boots off.
[ترجمه گوگل]به او کمک کردم تا چکمه هایش را در بیاورد
[ترجمه ترگمان]کمکش کردم چکمه هایش را درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Take your boots off outside if they're muddy.
[ترجمه گوگل]چکمه هایتان را اگر گل آلود هستند بیرون بیاورید
[ترجمه ترگمان]اگر گلی شوند، boots بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The boy booted the ball away.
[ترجمه گوگل]پسر توپ را به زمین زد
[ترجمه ترگمان]پسر توپ را با لگد دور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The new model has a bigger boot.
[ترجمه گوگل]مدل جدید چکمه بزرگتری دارد
[ترجمه ترگمان]مدل جدید دارای یک راه انداز بزرگ تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our factory has taken to making children's boots.
[ترجمه گوگل]کارخانه ما به تولید چکمه های بچه گانه پرداخته است
[ترجمه ترگمان]کارخانه ما به ساختن چکمه های کودکان نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It boots thee not to complain.
[ترجمه گوگل]این به تو کمک می کند که شکایت نکنی
[ترجمه ترگمان]با این کفش ها نباید شکایت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He booted her in the face.
[ترجمه گوگل]چکمه ای به صورتش زد
[ترجمه ترگمان]او را با لگد به روی صورتش انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was clumping about the kitchen in heavy boots.
[ترجمه گوگل]او با چکمه های سنگین در آشپزخانه جمع شده بود
[ترجمه ترگمان]داشت با چکمه های سنگین به آشپزخانه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In one driveway a chauffeur wearing rubber boots was hosing down a limousine.
[ترجمه گوگل]در یکی از راهروها، راننده‌ای که چکمه‌های لاستیکی پوشیده بود، یک لیموزین را شلنگ می‌کرد
[ترجمه ترگمان]در یک راه ماشین رو، راننده ای که چکمه های لاستیکی پوشیده بود روی یک لیموزین دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Rubber boots are impervious to water.
[ترجمه گوگل]چکمه های لاستیکی در برابر آب غیر قابل نفوذ هستند
[ترجمه ترگمان] boots پلاستیکی در برابر آب مقاوم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The paths are often very rocky so strong boots are advisable.
[ترجمه گوگل]مسیرها اغلب بسیار صخره ای هستند، بنابراین چکمه های قوی توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]مسیرهای اغلب بسیار سنگی هستند و پوتین های قوی توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I scuffed the heel of my boot on the step.
[ترجمه گوگل]پاشنه چکمه ام را روی پله کوبیدم
[ترجمه ترگمان]پاشنه کفشم را روی پله گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He tried to squash four pieces of luggage into the boot.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد چهار تکه چمدان را داخل چکمه بکوبد
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد چهار تکه چمدان را در چکمه تکه تکه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wait a minute, I want to shake some of this water out of my boots.
[ترجمه گوگل]کمی صبر کن، می خواهم مقداری از این آب را از چکمه هایم تکان دهم
[ترجمه ترگمان]یک دقیقه صبر کن، می خواهم کمی از این آب را از boots بیرون بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• startup, act of turning on a computer (computers)

پیشنهاد کاربران

راه اندازی کردن یا بوت کردن ( به انگلیسی: Booting ) ، بارگذاری سیستم عامل در حافظه کامپیوتر است که معمولاً از درایو دیسک سخت و گاه گاهی از روی دیسک نرم انجام می شود.
کوبیدن
مثل کوبوندن توپ تو صورت کسی
شخم زنی

بپرس